اين يکي از هزاران داستاني بود که من داشتم ناناز
خستم ديگه خيلي خسته............
نمي تونم ديگه بنويسم!!!
دلم مي خواست اينارو بدوني ببخش
ولي ناناز به يکتاي خدا.....
به هر کي مي پرستي دستم به هيچ کدومشون نخورده